الان بیشتر از همیشه باید اینجا باشى.من آدم قوى ى نیستم.اگه بودم الان گریه نمى کردم.اگه بودم هیچ کدوم اینا برام مهم نبود.الان به مهم ترین کارم مى رسیدم و درس مى خوندم.اما نیستم.اگه بودم امروز روز بدى نبود.
این خوابگاه لعنتى حتى یه نقطه توش وجود نداره که سر مردم تو زندگى آدم نباشه.
من سعى مى کنم اشتباه نکنم اما مجبورم اشتباه بقیه رو تحمل کنم.لعنت به زندگى
پ.ن : بدیش اینجاس که حتى وقت واسه ناراحت بودن ندارم:/