مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

چقدر بیچاره تر شدیم رفیق

اخرین بارهایی که اینجا پست نوشتم چقدر با الانم فرق داره. کی فکرشو میکرد سرنوشت من اینطوری باشه؟

این روزا فقط تو وب بلاگفام مینویسم. انقدر اونجا غر زدم که دیگه روم نمیشه:))

تقریبا هیچی مثل قبل نیست به جز افسردگی که هنوز هست و داره خفه م میکنه.

راستی هنوز هم سولمیتم رو پیدا نکردم. گاهی فکر میکنم احتمالش هست که من هیچ وقت ازدواج نکنم. و از این فکر همه ی تنم یخ میکنه...

از تنهایی میترسم. و شاید تنهایی هم اینو فهمیده و زیاد میاد سراغم...

.

کاش بدونم کى به وبلاگم سر میزنه که هى بازدیداش زیاد میشه. عجیبه

پاسخ به یک ...

داشتم فکر میکردم اگر پست قبلى رو به مقدار کافى دوباره پست کنم اون ادمى که شبیهمه من رو پیدا میکنه

و تو این خیالات غرق بودم که یکى کامنت داد خب فهمیدیم پزشکى

بابا کصخل

من نیازى ندارم بیام بگم پزشکم که خودمو ببرم بالا

من دوست داشتم از یه روش خیلى ساده سولمیتم رو پیدا کنم

همین

تو خودتو حقیر میدونى رو من پروجکتش نکن

soulmate

براى پیدا کردن سولمیتتون، یعنى اون ادمى که براى شما ساخته شده، باید اول خودتون رو بشناسید. باید اول خودمون رو بشناسیم.

باید شرایطمون مثل هم باشه

من پزشکم. اونم باشه. من به برنامه نویسى علاقه دارم. اونم داشته باشه. من یه کمى دیوونه م اونم باشه. سیگار بکشه. گل بکشه. باید ارزوهاشون بزرگ باشه. مثل من. باید اونم دنبال من باشه:)

اورى ور

یه وقتایى حسم اینه که من میتونم هرکسى و هرچیزى رو دوست داشته باشم. و این ترسناکه. چون انتخاب کردن سخته. انتخاب کردن یه اعتماد به نفسى میخواد. باید اول اولش به خودت و ارزش هات اعتماد کنى، بعد بر اساس ارزش هات کسى رو انتخاب کنى. و بعد پاش بمونى. دنیا بالا بره و پایین بیاد انتخابت اون باشه.

دوست داشتم اینطورى باشم همیشه. اما انگار سخته

کصشره