ما که چیزى از سى.ا.ست حالیمان نیست.نه هیچى هیچى.خب مثل همه مردم ایران یه نیمچه اطلاعات کوچه بازارى طورى داریم.اما خب...
حالا سوال ما اینست که عایا این توافق چیزیش هم به ما میرسد؟؟؟اصلا اگر بخواهیم از صفر تا ٢٠ نمره بدهیم براى "کمک این توافق به بهبود وضع کشور" حدودى چقدر میشود؟؟؟
پى نوشت : یاد روزى افتادم که یه بنده خدایى ، با اهداف نه چندان دیگرخواهانه ، به ما پیشنهاد پیوستن به گروهى از نویسندگان یک نشریه مانندى رو داد.و ما هم قبول کردیم.یه مدت هم حتى بهش فکر کردیم که چى بنویسیم و این حرف ها...اما نهایتش این شد که به صورت خیلى خیلى چراغ خاموش خودمون رو از قضیه کشیدیم کنار!حالا این ها رفتن براى خودشون آدم شدن و ... استغفرالله........ حالا آدم شدن این ها به کنار ! ما به همین که هستیم راضى ایم.اما حقیقتا همون بهتر شد که در اوج خداحافظى کردیم:دى دى دى
آدم دلش تنگ میشود.آدم است دیگر...چه خوب که همدیگر را آدم ببینیم.نه موجود فرازمینى همیشه مهربانِ همیشه با لبخند.هر کسى در زندگى اش حداقل یک بارى که باید باشد ، نیست.که باید بماند و اوضاع را رو به راه کند.اما نیست!و. همین طور ، هر آدمى حداقل یک بار در زندگى اش ، وقتى که باید باشند ! ، نیستند.آدمیم دیگر.دلِ مرده که خریدار ندارد.چه بسیار لحظه هایى که دلت را مى گردانى و مى گردانى.بعد هم لحظه اى از تپش مى ایستد.و تو نگاهش میکنى.با تمام آن چه که بر سرش آمده...حس میکنى باید این جا پایان باشد.باید سرپوش خاطرات را بگذارى بر دلت تا براى همیشه گنجینه اى مخفى بماند..اما ناگهان ، همان نداى همیشگى زندگى را میبینى.این بار گوش جان مى سپارى ، به آواز همیشگى حیات...زندگى اش را میبینى که با کمترین توان ، ولى باز مى گردد.و این راه توست...راه تو ، که همچنان باید در جست و جوى حقیقت باشى...
بلاگفا ضربه ى آخر رو زد!بَنگ...
دیگه انرژى ندارم
انگار یکى با پاک کن گذشته م رو پاک کرده باشه...
فکر نمیکردم دیگه اوضاع انقد بد بشه
دارم میسوزم به خاطر این که حتى بک آپ نداشتم از وبلاگ...
واى خدا:(((