من اینور میز، چایى ى که الان دم کردم اونور میز.خواننده هم مى خونه say something I'm giving up on you
شده ناگهان بهتون الهام بشه که این لحظه بهترین لحظه ى زندگیتونه.نه که اتفاق خاصى هم افتاده باشه.فقط این که بتونین با خودتون تنها باشین.چایى اونور میز باشه و خودتون اینور میز.به این فکر کنین که هرچقدرم هر چى کم باشه الان دیگه خود خودتى.میتونى چایى خالى بخورى.هرچقدر هم که بدرنگ شده باشه.یهو یه حسى بیاد توى دل آدم که این لحظه خیلى خوبه.چون هرچى بخواى رو دارى.من مى گفتم آدم باید راضى باشه از زندگیش اما قانع نه!هنوز هم قانع نیستم.اما راضى چرا.هنوز از چایى بخار بلند مى شه.امروز صبح تمام خوشحالیم این بود که خیالبافى کنم.یه روزى رو که همه چى خوب باشه.اما الان هم هست.دارم تو خیالاتم زندگى مى کنم؟:) خواننده مى خونه we found love in a hopeless place
پ.ن : دوست جان عزیز.من خوبم سلامتم خدا رو شکر.متأسفانه دعوتت رو نمى تونم بپذیرم:)) فکر کنم انقدرى مى شناسى منو که بدونى چرا و اینا.راستى درس مى خونى؟حواست هست به آرزوهات عایا؟؟؟