امروز یه کادو گرفتم که نمى ذاره بازش کنم.در کمال حماقت انداختمش گوشه ى کمد و منتظرم اجازه صادر بشه.حقیقتش کلا ذوقم هم از دست دادم اینجورى.اما دلم نمیاد بهش بگم و ناراحتش کنم.کاش لازم نبود هیچ وقت بازش کنم.با این همه ذوقى که اون داره همه ى ترسم از اینه که خوشم نیاد از کادو.خوب شد نمى شه جلو خودش بازش کنم.اونجورى بیشتر استرس مى گرفتم.
تولدمه:)
البته امروز نه!