چی بگم که این روزا تموم فکر و ذکرم شده امیر
یعنی متاسفم برا خودم که فکر دیگه ای ندارم
امروز ازم تعریف کرد. گفت تو متواضعی خوش ذوقی متینی
گفتم خوش ذوق؟ گفت تو غذا و سیگار. گفتم تو چیزای دیگه هم خوش ذوقم مثل بغل. گفت اره اونم هستی
نگرانم. نمیدونم این ارتباط تا کجا میخواد پیش بره. اشناییمون همه چی رو سخت میکنه.
صدای نوتیفیکیشن واتس اپ که میاد میپرم هوا. چیه این دوست داشتن که دودمان ادم رو بر باد میده...