مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٣٦٤

ما زن ها، درد مشترکى داریم، مثل یک بار سنگین که لحظه اى رهایمان نمى کند، خواه بغضى در گلو یا توده اى در قلبمان.هیچ دفاعى برایش نداریم.این بار، زمانى سنگین تر مى شود که به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن با عقل قیاس شود.و آیا قاضى ى در جهان هست که حکم احساس را ارجح بداند؟ راستى چقدر زمان خواهد برد تا احساس هم در جنگ قدرت ها به گرد پاى عقل برسد؟ تا کى عقل برنده ى بلامنازع خواهد بود؟ تا کى زنان بازندگانِ این قیاس نا به جا خواهند بود؟ تا کى بغض هایمان در گلو خفه مى شوند، به حکمِ . حکو.متىِ عاقلان؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد