مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٣٦٢

واقعا دارم چیکار مى کنم با زندگیم؟؟؟

پ.ن : شاهزاده داشت تو دلش مى گفت "نه تو سهم من نیستى.من هرچقدر هم پول داشته باشم بعضى چیزا خریدنى نیست.عشق نیست."

و داستان به همین زودى تموم مى شد.و سال هاى سال به خوبى و خوشى با هم زندگى نکردند.

پ.ن ٢ : چیکار مى کنم؟؟؟

پ.ن ٣ : یه کارى تو ذهنم هست که انجام بدم.اما حس خوبى بهش ندارم.یه تغییر نسبتا اساسیه که به نظر هیجان انگیزه اما مى دونم آخرش ناامید مى شم.چرا ادامه مى دم واقعا؟از همین الان هم معلومه که چى مى شه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد