براى خودمى که عاشقشم:)
هیچ وقت فکر نمى کردم روزى همچین فکرى برسه به ذهنم.بهترین آدمى که مى تونم دوستش داشته باشم خودمم.و بهترین آدمى هم که مى تونه دوستم داشته باشه خودمه:) و این که مى گم بهترین نه این که بگم خیلى خوبم و این حرفا، نه! فقط مى خوام بگم من که این همه خودمو مى شناسم!پس بهترین آدمش خودمم.تازه همیشه هم حضور دارم.به خودم هم که خیانت نمى کنم.جواب سربالا هم نمیدم، کادو گرفتن برام هم خیلى سخت نیست!نه واقعا لازمه بهش فکر کنم.یکى از بچه ها چند وقت پیش مى گفت تو درونگرایى!اما درونگراها از تنهایى لذت مى برن.من نه!من از خودم مى ترسم.نمى تونم تنهایى رو تحمل کنم.به قول ع پژمرده میشم.دقیقا به همین علت، همچین ایده اى هم خوبه و هم بد!خوبه که عادت کنم به خودم و فقط خودم.اما بده که نمى تونم اینکارو کنم:)
++ "a.m" خیلى خیلى بى نهایت آرامش بخشه.اما نمى دونم چرا حس مى کنم یه مشکل شخصى داره.جناب میم عجیبه.رفتارش قابل تفسیر نیست برام.دوست دارم دوستانه رفتار کنم اما فاز بعضى آدما رو نمى شود ارزیابى کرد متأسفانه.و اما الف جان! یا نمى دونم چه اسمى داشت اینجا:)) اونم آرومه.احساس مى کنم یه چیزى هست که درموردش نمى دونم.و خیلى هم مهمه! و حس مى کنم هیچ وقت نخواهم فهمید:) اون یکى هم که اسمش رو نمى دونم:)) خیلى روابط جالبى داریم باهاش:))) خنده داره که چش تو چش میشیم و دریغ از یک سلام!انگار جنگ نهفته داریم باهاش:) یاد قیافه ش میفتم خنده م مى گیره:) بنده خدا
تنهایی آدم رو مجبور میکنه که بهترین دوست خودش باشه
چون خیلیا لیاقت ندارند پا به دنیامون بذارند
یا شاید لیاقت دارن اما خطرناکن واسه دنیاى ما:)
یا شاید لیاقت دارن اما ما بلد نیستیمشون