مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٣٣٣

دیروز یه حرف جالبى بهم زد.گفت تو بعضى وقتا حرفتو خوب نمى زنى.لحنت خوب نیست و باعث مى شه طرف مقابل رو ناراحت کنى، در حالى که منظورى هم ندارى.کاملا مشخصه وقتى کسى اینجورى حرف مى زنه منظورش خودشه:) گفتم پس از دست من ناراحت شدى؟گفت من مى شناسمت ناراحت نمى شم.اما کسى نشناسه ناراحت مى شه.گفت استادت هم حتما از لحنت ناراحت شده.اما جدا لحن من اصلا بد نبود.

پ.ن : گفتم الان که گفتى، حس آدمایى رو دارم که بلد نیستن حرف بزنن.واقعا هم دارم.

پ.ن ٢ : گرفتن چنین نقدى با این که برام سخته اما فکر کردن بهش واقعا خوبه.مثل این که شما دارین با سرعت زیاااد از یه مسیرى رد مى شین و اصلا حواستون نیس که یکى ممکنه بیاد وسط و بخورید بهش.یا اصلا شاید انقد سرعتتون زیاد باشه که حتى نفهمید که کسى رو زیر کردید.حس مى کنم خیلى وقته این جورى شدم.و جالبه!که یکى این وسط بیاد بگه مى دونى تو این مسیر به احساسات چن نفر لطمه زدى؟!مثل این مى مونه که مى گن هرچن وقت یه بار چک کنید که شبیه اونایى که ازشون بدتون میاد نشده باشین(چه جمله ى پیچیده اى!!!) من از آدمایى که دیگران و احساساتشون رو در آخرین اولویتشون مى ذارن بدم مى اومد.الان هم خوشم نمیاد.اما انگار زندگى ما آدما رو عوض مى کنه.جورى که ناخواسته شدم یه آدمى که بدون این که بدونه دیگران رو ناراحت مى کنه.مى دونین!قبلا تر ها فکر مى کردم انقدر خوش اخلاق هستم که کسى نخواد پشت سرم حرف بزنه.اما الان مى تونم درک کنم که تبدیل شدم به آدمى که مى تونن پشت سرش از بدیاش بگن:)) جدا از همه ى اینا، مى گن دوستى که آینه ى رفتار آدم باشه دوست واقعیه.دوست واقعىِ من:)

پ.ن ٣ : بهش گفتم که دقیقا مى دونم از کدوم حرف من ناراحت شدى.دقیقااا!همین چند روز پیش یه حرفى رو خیلى مستقیم زدم، که بعد از گفتنش خودم فهمیدم که بد گفتم، و فهمیدم که ناراحت شده.اما خب بعضى وقتا هم هست که اینجورى مى شه دیگه.من عذر مى خوام:(

پ.ن ٤ : فعلا هیچى:))

پ.ن ٥ : کاش مى شد یکى رو استخدام کرد که هر وقت کسى نیس که باهات بیاد بیرون اون باشه.چرا مسئولین به فکر نیستن؟آخه مگه مى شه تنهایى به قصد گشت و گذار رفت بیرون؟!

بعدانوشت : دلم مى خواد یکى بود مى شد جلوش با خیال راحت گریه کنم.اولش سعى کنه آرومم کنه اما انقدر از زندگى ناامیدش کنم که آخرش بشینیم با هم گریه کنیم:))

بعدانوشت ٢ : i need my person

بعدانوشت ٣ : امروز داشتم تو فکرم با خودم حرف مى زدم.یکى تو فکرم جوابمو داد:)) یه لحظه ترسیدم.دارم دیوونه مى شم:)))

نظرات 3 + ارسال نظر
یوسف 7 اردیبهشت 1396 ساعت 01:07 http://mylifewithoutyou.blogsky.com/

ما را به خیر مسعولین امیدی نیست، شر مرسانند کافیست

اینم حرفیه:))
در ضمن الان همه شون درگیر انتخاباتن
به مطالبات مردم رسیدگى نمى کنن فعلا
فقط قول میدن:دى

یوسف 7 اردیبهشت 1396 ساعت 00:27 http://mylifewithoutyou.blogsky.com/

منم به مورد 5 شدیدا نیاز دارم

بیا بریم به مسئولین بگیم رسیدگى کنن

BoBo 2 اردیبهشت 1396 ساعت 00:59

فقط یه چیزی بدی که از گشنگی نمیرم ...
این تنها شرط من واسه استخدام شدن واسه پ.ن 5 هست!

اون اوکیه
پس از این به بعد روت حساب مى کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد