مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٢٧١

فکر میکنم یکى از ناامیدانه ترین حقیقت هایى که تا الان بهش برخوردم، اینه که آدم همیشه عاشق کسى میشه که اون رو بهتر از خودش میدونه.یا در واقع فکر میکنه(یا مطمئنه!) که لیاقتش رو نداره.ناامیدکننده است.وقتى به این فکر میکنى که آیا ممکنه دوباره عاشق کسى بشى؟و آیا ممکنه این بار طعم رسیدن رو بچشى؟خیال باطل!که اصولا قانون عشق نرسیدن بوده و هست.و به نظرم دوست داشتن قابل اعتماد تره.از روى منطق جلو رفتن، آروم آروم تو قلب کسى جا گرفتن، و بعد حتى عاشق شدنى که گرچه شاید منطق پذیر بودنش حقیقت عشق رو خدشه دار کنه، اما برخلاف همه ى قانون ها، توش رسیدن هست.و این یعنى اعتماد.حسى که قراره زندگیت رو درگیر کنه، دیگه نمیتونه اینو کم داشته باشه.دیگه نمیتونه.شاید هر کس دیگه اى بتونه.اما تو نمیتونى!تحمل نمیکنى!نمیخوام ناراحتى بکشى.نمیخوام دوباره انرژیت پاى نرسیدن تلف بشه.پس آروم بگیر..و هیچ عشقى رو پذیرا نباش!همین و بس!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد