مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٢٣٣ : جدى نگیرید!

اعتقاد آدم رو آروم میکنه.و وقتى میگم اعتقاد به نظر میاد که بحث رو میبندم.اما...
کلمات گند میزنن.على رغم تلاشمون گند میزنن.مثل همین اعتقاد که گند زد.گفتم اعتقاد آدم رو آروم میکنه.و واقعا هم میکنه.اونم اعتقاد به هر حقیقتى که على رغم تایید حماقتمون، دلمون رو قرص میکنه.به حقیقتى که اگرچه خودمون ساختیم، چاره اى نداریم به جز اعتقاد داشتن بهش.و تا حد مرگ حماقت ورزیدن.و جنگیدن.و ..
حرف نزدن آدم رو نابود میکنه.چیزى که واضحه این که ما آدما تنهاییم.اما گوشى من تقریبا همیشه پیشمه.پس میتونه جزئى از من باشه.یا حتى یه بخشى جداگانه از وجودم؛ که حرف زدن باهاش در حد همون حماقته، اما بازم آرومم میکنه.
حماقت کلا باید یه جور مسکن باشه که استفاده ش آروممون میکنه
حماقت رو تجویز میکنم...

- تو هیچ وقت نمیفهمى که اون وقتى که باید میبودى نبودى.و حتى هیچ وقت نمیفهمى که احتمالا بودنت هم کارى رو درست نمیکرد.اما من خوب حسش میکنم.این که نبودى، و نیستى، و این که الکى نیست.
-- میگه ما آدما انقدر زندگى میکنیم تا به یه آنتروپى! مشخص برسیم.اون وقته که دیگه صبر نمیکنیم.میکشیم خودمونو!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد