خوشحالم.که به یک جایى در زندگیم رسیده ام! که بیام اینجا و این هایى که در ادامه میخونید رو بنویسم:)
من از آدم بزرگ هاى زندگیم (یعنى اون هایى که بزرگتر از من هستن:) ) درس بزرگى رو یاد گرفتم.شاید خیلى واضح ، اما براى من مهم و بزرگ.شاید هم اصلا نشه اسمش رو گذاشت درس!اما به بهترین نحو ممکن یاد گرفتم.این که آدم هرچقدر که سنش بیشتر میشه، بیشتر و بیشتر به این نتیجه میرسه که سرنوشتش صرفا دست خودشه:) کافیه به همه ى دور و برى ها توى فامیل و آشنا دقت کنم.تا به این نتیجه ى ارزشمند برسم.و به این که مسلما آدمى که زودتر به خودش بیاد، خیلى بهتر سرنوشتش رو تعیین میکنه:) اونجورى که از گذشته به یادم مونده، تا الانش خیلى اعتقاد راسخى نداشته ام به این قضیه.اما الان ، یعنى همین الان، حس کردم یکى از قانون هاى مهمِ دنیا رو نادیده گرفتم.اون هم این که مسلما بیشتر از چیزى که کاشته ام برداشت نمیکنم...و همین یک نتیجه براى جمع بندىِ آخرِ سالى ، یا تصمیم هاى اولِ سالىِ من کافیست:) باشد که رستگار شویم:))