اگه همه اینا خواب و خیال باشه.اگه نه من ، من باشه.نه تو، تو.اگه بفهمیم سرمون کلاه رفته چى؟هرچى که یه عمر باهاش تغذیه ى فکرى شدیم...اگه بفهمیم؟
دو سال دیگه چى میشه؟اصلا توصیف زمان چیه؟وقتى میتونم چشامو ببندم و اونجا باشم؟
توصیف فاصله چى؟فاصله ى مکانى.وقتى چشامو میبندم و ...
عشق هم که این همه تو گوشمون خوندن.خب کشک بود دیگه قبول کنیم...
اگه بیام هم فقط به خاطر تو!کسى کارى نکرده به خاطر من.نه کارى انقدر بزرگ.کسى رو زندگیش قمار نکرده به خاطر من.خاطرِ من.دلم میخواد به همه اینا بلند بخندم.بلندِ بلند..
من تنها که میشم ساکت میشم.مثل میم وقتى که غذا میخوره:)
امروز یکى رو دیدم.شبیه او بود.اویى که اسمش هیچ جاى این وبلاگ نیومده.اما خیلى شبیه منه:) میخواستم دل سیر نگاش کنم.اما باورت میشه که غرور نذاشت؟غرور واسه کسى که نمیشناسدم حتى!
+ بیا بگو شوخى کردم!