با هم اتاقى جان فیلم دیدیم.او مصمم شد که بعد از این کتاب بخواند.اما من دلم گرفته بود بعد از دیدن فیلم.امروز روز عالى ى بود.پر از تلاش بود.امروز میتونم بگم ٧٠٪ اونى بودم که میخواستم باشم. اما!
دستاتو بگیر جلوى صورتت.اصلا نه!برو جلوى آینه.یه نگاه بنداز به خودت.اصلا نه!یه روز صبح به جاى این که به اون روزت یا نهایتا روز قبلش فکر کنى، به زندگیت فکر کن.به تمام این مجموعه ى عجیب و غریب.اصلا نه!برو براى خودت یه چاى خوش رنگ بریز و وقتى دارى از عطرش مست میشى به هیچى فکر نکن
از این روند اصلا خوشم نمیاد.از این که هر روز ناراحتانه بگذرد.دلم یه کتاب خوب میخواد.از اینا که میشه باهاش زندگى کرد.نه مثل کتاب الانم که انگار تمام بدبختى هاى عالم بر این خانواده نازل شده.
بعضى لقمه ها هستن تو زندگى.نه میشه هضمشون کرد.نه میشه پرتشون کرد بیرون.
حالم خوبه.خیلى خوب.حال الانم خوبه.واقعا خیلى خوبه.دیگه کلمه ندارم واسه توصیف این وضعیت.ولى شاید شاید یه وقت هایى هم هست.که حال خوب کافى نیست.دلِ قرص نیاز است.دلِ قرص.
It's cloudy now
بى حرفِ پس و پیش.به یک آدمى نیاز دارم.که توى این چرخه ى باطلى که من هستم نباشد!واقعا دلم حرف جدید نیاز داره.حرفِ جدید
حس میکنم کلمه ها خیلى کَمَن.کلمه هاى من کمن.کلمه ها.حرف ها.جمله ها.خواب.وقت خوابه.وگرنه فردا به درسا نمیرسم.
فیلم قشنگى بود.
فیلم.من.کتاب. او.زندگى. حرف.من.کلمه.خواب.کابوس.قطار. صدا.صدا.موسیقى.درد.حرف.دنیا دنیا دنیا.آخر دنیا.زندان.امید.باور.خدا.آخرِ دنیا.زندگى.آسمان.موسیقى. دورِ دورِ دور.قفس.زندگى.شانس.سقوط سقوط سقوط.لبخند.درد.امید.لبخند.تنهایى.لحظه لحظه لحظه.رهایى.گمگشتگى.مسیر بى مقصد.نیاز.حرف.کلمه.موسیقى.یک فنجان موسیقى.زندگى.............................................