میدونم این دو سه روز خیلى نوشتم.اما اینجا رو جز واسه آرامش خودم نساختم.پس گور باباى نوشتنِ زیادى...
بدترین حالتى که هست اینه که بگردى و بگردى و بگردى برسى به این که ایتس آل یور فالت...
این بدترینِ بدترینِ بدترینه!
دارم فکر میکنم که ما آدما اگه بدى داریم، خوبى هم داریم.اگه من خوبى هام رو نداشتم، کى میموند پیشم؟
چقد تلخه که میایم میشمریم.٢ تا خوب و ٤ تا بد تو ، ٣ تا خوب و ٤ تا بد من!اِ یکى طلبم...فکر کنم من اُوِرکِیر میکنم قضایا رو.از تنهاییام میترسم.کاش میشد عصاره ى آدما رو ببرى تو تنهاییات.کاش میشد آدما رو داشته باشى با خودت.تو تنهاییات مثل این تى بگ ها بذاریشون تو آب جوش و بعد عصاره شون دربیاد و تو مست بشى و دیگه هیچى نفهمى.
هرکى هر چى هم که بگه، خودمونیم که تعیین میکنیم شاد باشیم یا ناراحت.من الان حس حماقت دارم.چون میخوام یه ساعت بیدار بمونم بلکه بتونم باهات حرف بزنم.من همیشه حسم یا حماقته، یا هیجان بیش از اندازه...خواهش میکنم همه تون کوتاه بیاین.بیشتر از این این حسِ خود متهم بینىِ خودآزارنده ى من رو زنده نکنین.من خودم داغونم به خدا.میخواستم خودخواه بشم مثل سین.بگم من همینم که هستم...اما دیدم این فقط پاک کردنِ صورت مسئله ست.اما جنگیدن هم فایده نداره...اصلا فقط بذارین لااقل یه هفته از جنگِ قبلى بگذره ، بعد پاتک بزنید.آدمم به خدا.
پ.ن : I still feel like a child...I still need u by my side...I still hear u late at night...
پ.ن ٢ : براى بار هزارم..من بلد نیستم قهر کنم.خودم رو هم از کسى نمیگیرم که ادبش کنم.چون همیشه بقیه برام خیلى مهم ترن تا من براى اونا.خودم زودتر از اونا دق میکنم!!!
پ.ن ٣ :آخرش یا شما منو میکشین یا من خودمو!
به یکی که ژنتیک می خوند گفتم برات تز دارم! برو روش کار کن تمام حقوقش هم متعلق به خودت. فقط به نتیجه رسیدی اولیشو بده به من. بهش گفتم یه سیستم طراحی کن که ژن یه آدمو بگیریم از توش یه قرص بسازیم بعد اون قرصه رو به هر کی بدیم بخوره اون شکلی بشه به مدت 24 ساعت. بعد گفتم که اگه این کار رو بکنی می رم یه ایگوانا می خرم. از اینا که 24 ساعته روی تنه درخت نشسته ن به یه نقطه خیره شدن. قرص آدمای خوب زندگیمو می دم بهش و یه دل سیر براش درد دل می کنم :دی
پس اگه درست کرد واسه شما هم سفارش می دم
اگه شما هم ماشین زمان درست کنى میتونیم بریم آینده اى که همچین قرصى ساختن.حیف که یه هزار سالى طول میکشه علم برسه به اونجا...
اما ایده ى خوبیه به هر حال.این ایگوانا که نمیدونستم چیه.اما این که خیره میشه به یه نقطه و آدم میتونه درد دل کنه خوبه!