حسى که آهنگ mister k. به من میده یه حس متفاوتیه.به نظرم این آهنگ از اون آهنگاییه که اگه کسى خیر منو بخواد هرگز اجازه نمیده گوش کنم...امروز بر حسب اتفاق آهنگ U-turn(lili) رو مجددا گوش کردم.سال پیش به توصیه ى یکى از دوستاى وبلاگى گوش داده بودم.امسال خیلى بیشتر ازش لذت بردم.بقیه ى آهنگاى Aaron هم دانلود کردم.اما حسِ ناامیدىِ توى این آهنگ عالیه.قشنگ میتونه منتقل بشه.و اگه یه روز سخت مثل من داشته باشین، عجیب نیست که اشکتونم دربیاره.
امروز منتظر بودم صداتو بشنوم.لحظه شمارى کردم برسم خونه.صداى آدما معتادکننده س دیگه نه؟اما با این که میتونستم خودخواه باشم، راهم رو کج کردم رفتم پیش س جان.رفتم که دستشو بگیرم و به چشماش آرامش بدم.بیمارى خیلى بده خیلى.مخصوصا اگه بدونى روانت هم درگیره.انقدر حرفاى تکرارى زدم که از خودم بدم اومد.من آدمِ حرفاى تکرارى ام؟صداى تو رو بخشیدم به این حسى که الان دارم.حسِ کنار کسى بودن.موقع سختى ها.حس این که س بهم بگه چقد زندگى سخته و منم دستشو بگیرم و بگم بعد سختى هم آسونیه.حسِ فشردن دست یک دوست، حس فوق العاده ایه.من ٢ روزه که عمیقا تجربه ش میکنم.دیروز من تنها بودم و یکى دستمو گرفت.امروز من دست س رو گرفتم.اى بابا این آهنگ داره اشک منو درمیاره.من هنوز دلم میخواد صداتو بشنوم.هرچقدر هم که مال من نباشه.من آدمِ لحظه ها هستم.ماجراى یه دقیقه پیش از یادم میره.من آدمِ لحظه ها هستم و هنوز منتظر صدات.لوس شدم میدونم.وقتى الف از این حرفا میزد، فکرشم نمیکردم انقدر زود تجربه ش کنم.اما ما آدما به زندگى چنگ میزنیم که دوست داشتنیامونو نگه داریم.my goldfish died today...
امروز روز یادگیرى بود واسه من.روزى که خودم رو، تو رو، فراموش کردم.واسه یکى دیگه...حال خودم هم خوب نیست.حیف که نمیشه بهت بگم.اما حالم خوب نبود.به هیچ کس هم نتونستم بگم که دارم از ترس میمیرم.فکر کنم به یه حس خوبى اعتماد کردم که از آسمون میومد.حتى با مامان هم نشد که حرف بزنم.دلم رو زدم به دریا و ...
امروز روز آدماى جدید بود.امروز حس دکتر رو درک کردم.حسِ آرامش دادن به مردم.هرچقدر هم که سین بهم بگه جوگیر، من امروز یاد گرفتم.من امروز ، چند روز بزرگ شدم:)