مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٣٢٧

خیلى قشنگه این که با آدماى یه سریال زندگى مى کنى، و انقدر نزدیکى بهشون که وقتى مى بینى ناراحتن اشکت درمیاد:)

این آدما رو مى شناسى، تمام جنبه هاى زندگیشون رو، و دوستشون دارى.چون مى دونى کامل نیستن، مى دونى اشتباه مى کنن، گند مى زنن.شاید زندگى خودشون یا بقیه رو هم سخت کنن، اما به هیچ وجه بد نیستن، یعنى بد نمى بینیشون.چون مى دونى که They've been through a lot! مى دونى که زندگیشون بالا و پایین داشته.مى دونى لحظه هاى خوبى داشتن، و انقدر آدماى خوبى بودن که یه اشتباه نابودشون نکنه.من واقعا لذت مى برم.و واقعا از ته دل با همه شون همدردى مى کنم:)

پ.ن : چى مى شد اگه همه ى آدماى زندگیمون رو به عنوان یه پَکِیجِ کامل از همین خوبى ها و بدى ها مى دیدیم.چى مى شد اگه انقدر خودمون رو در اولویت نمى ذاشتیم.چى مى شه اگه من این "منم، منم"ِ لعنتى رو بذارم کنار:)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد