سلام.این دومین روزیه که سرما خوردم.فکر میکردم خیلى قوى تر از اینا باشم که تو این هواى پاییزى سرما بخورم.اما خب حادثه خبر نمیکند.مادر جان سفارش دادن سوپ موغ درست کنم و بخورم.منم از فرط تنبلى!! به جاش میخوام تخم مرغ آبپز کنم و با کره و مایونز و اینا نوش جان کنم.البته تنبلى نیست فکر کنم بیشتر آدم لج میکنه موقعى که مریضه میخواد غذاهاى ناسالم بخوره.خواهر جان هم اعصاب معصاب نداره.من هم که کل دیشبو تقریبا بیدار بودم.تا ٥ صبح!اما در واقع کل امروز رو خواب بودم.درس و دانشگاه هم که ...
پ.ن : تقریبا دو ماهى میشه که من منتظرم سرما بخورم:دى شاید یه کم خودآزارانه باشه اما به نظر من اون حسِ سلامتى ى که آدم بعد از کلى خوابیدن تو دوره ى بیمارى به دست میاره خیلیییییى لذت بخشه.شما هم تجربه کنید حتما.البته که ما آرزوى سلامتى داریم براى شما؛)
پ.ن ٢ : دارم بیسکوییت مورد علاقه مو میخورممم.مزه ش مثل همیشه نیستتتت:(((
دقیقاً دو روزه که سرماخوردگی زمین گیرم کرده بود. الان چند ساعتیه بلند شدم و دارم مطلب میزارم. خیلی حس خوبیه
فوق العاده س:)))
سلامت باشى همیشه