تو این مسیرى که ما هستیم، بعد از هر سختى، یه سختى دیگه هست.هر بار که فکر میکنى به یه آرامشى رسیدى، مشکل جدید شروع مى شه!
راستش بهترین بودن سخته.واقعا آدم باید زندگیش رو بذاره وسط.بهترین بودن بها داره.بهاش هم سنگینه.
من وقت استراحت نداره!من خسته ست.خیلى
پ.ن : انقدر همه چى پیچیده شده بود که حتى فرصت نداشتم بیام این جا.الان هم که دو روز بود فکر میکردم اوضاع بهتر شده، اینجورى...
پ.ن ٢ : خواهرجانش داره مى ره پیشش.خواهر جان من پیشمه.
پ.ن ٣ : مقادیرى احساس miserable بودن داریم.در واقع باید بگم عادت کردیم به این احساس.همین فقط کافیه یه ساعت فکر کنیم همه چى اوکیه.همه کائنات خودشون رو میندازن جلو پامون.البته باید بگم همیشه میگن از یاد خدا غافل نشید.خدا جون شکرت واسه همه چى.
وایی که چقدر همه چی بهم ریخته هست. اصلا از نوشته معلومه که ذهنت درگیره
امیدوارم به آرامش برسی
بله این جاس که شاعر مى گه آشوبم!!