مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٣٦٧

امروز حقیقتا از این وضعیت که دوست دارم وقت استراحتم هم هدر نره ناراحت شدم.مامان بهم گفت خب استراحت کن! و به همین سادگى فکر کردم که چرا انقدر اذیت مى کنم خودمو؟!باید این کمال گراییم رو کنترل کنم و یاد بگیرم نرمال تر زندگى کنم!مى خوام این یکى دو روز رو عشق کنم اصلا از بیکارى:))

پ.ن : با نگاهِ شدیدا ناامیدى گفتم باز دلم آبمیوه مى خواد.مى شه بگیریم؟؟

گفت تا وقتى پول داشته باشى هیچ کارى نشد نداره!

و رفتم آبمیوه سفارش دادم دوباره!

پ.ن ٢ : حالا که بحث پول شد دلم مى خواد اینم بگم که دوستام بهم مى گن ولخرجى! و من احساس افتضاح مسخره اى پیدا مى کنم.دلیلش هم عذاب وجدان مسخره ایه که به خاطر خرج کردن پولایى که براشون زحمتى نکشیدم دارم.

پ.ن ٣ : کاش همه چى به همین سادگى بود.دغدغه هات عجیبه آخه.برو سجده ى شکر به جاى آر!

پ.ن ٤ : یعنى بنده یک ساعت دنبال یه چیزى بودم که بفرستم براش، اون گرفت خوابید.حرفى مى مونه؟

پ.ن ٥ : باور کنیم یا نه ولى یکى از علل دیر خوابیدن من اینه که طول مى کشه تا خودم رو راضى کنم به مسواک زدن، و تا مسواک نزنم نمى تونم بخوابم.مدیونین فکر کنین دلایل دیگرى هم وجود داره:))

پ.ن ٦ : حرفى نیست:)))

پ.ن ٧ : چرا هست! یه اپلیکیشنِ فال مانندى هست که باید پول بدى تا سوال بتونى بپرسى.واسه روز تولدت هم یه سوال رایگان هدیه مى دن.و من به طرز بسیار مفتضحانه اى منتظرم تولدم بشه و سوال بپرسم.چى بپرسم به نظرتون؟

پ.ن ٨ : مى تونید به این که به چنین چیزى اعتقاد دارم بخندید:)))

پ.ن ٩ : "مثلا این که دیگه من باشم به خاطر تو از خواب شبم نزنم!"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.