مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

٢٦٨

و چقدر خوبه که آدم نگرانیاشو یک جایى مطرح کنه.و چقدر خوبه که آدم فهمیده بشه.و چقدر دلم فهمیده شدن میخواد.همه تلاششون رو میکنن.اما انگار از عهده ى کسى برنمیاد که اونجورى که باید درکم کنه.و میدونى!به این میگن ناتوانى از تحمل خود.نمیدونم چجوریه که بهش اینو میگن، اما میگن!!!و خب من الان نمیتونم این سر به هوا بودنم رو تحمل کنم.و هیچ کس دیگه اى  هم نمیتونه تحمل کنه.پس باید چشامو رو یه چیزایى ببندم و خودم رو ببخشم و به امید خدا شروع کنم عواقب اشتباهم رو بپذیرم.بپذیرم که آدم تنبلى بوده ام و هستم!و بپذیرم که زمان میبره!همین.و بقیه رو به خاطر به فکر خودشون بودن سرزنش نکنم.چون خودم هم به فکر خودم هستم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.