مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

تنها اتفاق ثابت این دنیا، تغییر است!...

ساعت ٣ شب نگرانى بزنه به سرت!نمیدونم این خوبه یا بد.که یهو تب علوم پایه بیاد سراغت.و این حقیقت که وقت عزیزت رو تا الان پروندى رفته...

ساعت ٣ شبه و من ٥-٦ تا از صحبت هاى TED رو دیدم.که الان خواب بزنه به سرم.کى این لحظه ها برمیگردن مگه؟

میگفت یه جورى زندگى کنین که پس فردا بچه تون اومد گفت "من یه رویا دارم!" بتونین بگین "منم یه رویا داشتم!و بهش رسیدم!" جاى این که بگین "منم یه رویا داشتم!اما..."

دلم چند تا تجربه ى جدید خواست.مثلا یه ساعت بشینم به آفرینش هنرى یه نقاش چشم بدوزم.واقعا دلم خواست... دلم خواست دنیا رو ببینم.یاد اون دوست ایتالیایى افتادم که ٢ سال از همه چى زده بود و دنیا رو گشته بود.بَدا به حال ما با این پاس.پورت داغونمون.بدتر از اون هم... جدا قرص لازمم:دى امان امان ....

واسه خودم زندگى کنم!باید واسه خودم زندگى کنم.باید باید باید واسه خودم زندگى کنم.باید..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.