مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

مگو نامه!

به بزرگى خودتون ببخشین...

دلى رو نشکنیم لدفا...

یک اتفاق بدى که میفته رو الان یادم اومد.باید بنویسم!دیدین که آدما یه سرى حرفا هس که همیشه میزنن.مثلا مثلا میگن من از بچگى اینجورى بزرگ شدم که فلان جور رفتار کنم!بعد این رو تو هر موقعیت مربوط و غیرمربوطى هم میگن.این اصلا به جاى خودش بد نیست.اما چیزى که بده میدونین چیه.اینه که ما آدما این چیزا رو معمولا میتونیم تحمل کنیم.و مثلا بایستیم مقابل خودمون که به طرف نگیم "عزیزم این رو از بس گفتى من خودم از حفظم!!!" اما اما اما...توى رابطه هاى خیلى نزدیک و خیلى طولانى احتمالا(مثلا بین زن و شوهرها! یا در رابطه با دوستاى صمیمى) این تحمله تموم میشه انگار.و یه مسائلى گفته میشه که نباید.مثلا اون لحظه که میگیم "من مزخرفاتت رو راجع به فلان چیز بى نهایت بار گوش دادم از زمان آشناییمون تا حالا!" این جاست که یه چیزى میشکنه.دقیقا همینجاس که یه سرى چیزا میره کنار.مثلا اسمش رو بذاریم حرمت!از این جاس که ما آدما همه ش شروع میکنیم به زدن تو سر و کله ى هم.من این لحظه ها رو دوس ندارم.اصلا دوس ندارم...و امیدوارم هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت به چنین مرحله اى نرسم.چون قشنگ میتونم شکستن دلِ طرف مقابل رو حس کنم.این لحظه همون جاییه که آدما واقعا دیگه بریدن و از هم ناامید شدن...نباشیم اینجورى...

پ.ن : یه متن قشنگى تو وبلاگ یک دوست عزیزى خوندم.حقش بود کپى رایتش رو بذارم.اما در هر صورت نویسنده ش نامشخصه.فقط دقت کنید که این متن در ادامه ى پست "فعلا بدون رمز'" ِ  بنده هست که میخواد بزنه تو دهنم احتمالا:دى

موقع خرید لباسهای پاییزی دقت کنید

لباسهایی بخرید با جیبهایی به اندازه دو دست.... شاید همین پاییز عاشق شدید !

حواسم باشه جیب لباسام کوچیک باشه:)

نظرات 2 + ارسال نظر
پیسکو 31 شهریور 1394 ساعت 16:52 http://pisko.blogsky.com

بلخ،چشم نمی شکنیم

5 فصل بودش. ببین حتما و اگر دیدی تا آخر ببین وسطش ول کنی سخت میشه باز دیدنش

مرسى:دى
آها.هر فصل چند تا قسمت بود؟
شاید ببینمش.عاخه همه تعریف میکنن.بعد من میگم چرا من ادامه ندادمش

. 31 شهریور 1394 ساعت 02:38 http://lopoo.blogsky.com

جملهه خیلی قشنگ بود.. ایول
به هر حال اون خودشم حتما از یه جا دیگه کپی کرده

آره واقعا قشنگ بود
آره احتمالا دیگه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.